خدایا!
این دل شکسته را جز دستهای مهربان تو درمانی نیست واین دست بسته را جز از ابر
احسان تو بارانی ، نه
.خدایا
!این جگر سوخته در آتش هجرانت را واین جان گداخته در زیر تشعشع سوزان فراقت را
هیچ چیزجز خنکای نسیم وصل تو آرام نمی کند
.خدایا
!تب دیدار تو را چه درمان خواهد جز دیدار تو ؟ وزخم عمیق وکاری گناه را بر جای جای روح
دردمندم چه چیز جز غفران تو التیام خواهد بخشید
.خدای من
!تنها دست توست که می تواند قلب تأثیر پذیر مرا از شرخواسته های نفس خلاص گرداند
وتنها دَم خداوندی توست که می تواند این دل را در زیر پنجه های نفس به حالت اغ ماء
افتاده است نجات دهد
.خدایا
!این جگر سوخته در آتش هجرانت را واین جان گداخته در زیر تشعشع سوزان فراقت را
هیچ جز خنکای نسیم وصل توآرام نمی کند
.خدایا
!دلی که عمری به دنبال تو گشته مگر جز در میان دستهای تو قرار می گیرد ؟
ای نهایت آرزوی آرزو مندان
! وای غایت پاسخ سائلان ! وای دورترین مقصود نیازمندان !وای بلندترین اشتیاق مشتاقان
! وای غمخوار درستکاران ! وای کلبه ایمنی از بلای بتوپناه آورندگان
! وای پاسخ دهنده دعوت درماندگان ! وای داروی دردمندان ! وای اندوختهفقیران
!ای هر جوی مهر از چشمه رأفت تو
! وای هر چه ابر از دریای رحمت تو !روی من تنها به تو باز است ودستم تنها به سوی تودراز
.ضجه های من تنها در پیش توست وسجود من تنها در پیشگاه توست
.خدایا من در پیش چه کسی به غیر از تو بر خاک افتاده ام ؟ کدام سحوری را جز در خانه
تو کوبیده ام ؟
در این گرمای سوزان کویر گناه ، نسیم جان بخش رضایتت را از من دریغ مدار واز ابر
آبستن نعمت هایت بر من مستدام ببار
.